• وبلاگ : * مشعشع تابان *
  • يادداشت : تا بعد...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    اول امروز طلوع آفتاب بي نظير بود

    قلب آدمو آتيش ميزد

    به رنگ سرخي خون

    واي خداي من خداي مهربرون از اين كه اين نعمت ها رو ازم دريغ نكردي هزاران بار شكرت شكرت شكرت...

    ديروز هم غروب آفتاب بي نظير بود

    واقعا ديدني

    از اون لحظه هايي كه آدم از ديدنش هيچ وقت سير نميشه

    واي خداي من شكرت شكرت شكرت...

    امروز از دست ه دلگير شدم.خوب واقعا مريض بودم.دست خودم كه نبود.خودش هم مريض بود...

    هيچي ولش كنم دلم را به خاطر اين چيزاي كوچيك تنگ نمي كنم

    خدايا كمكم كن