گنجشک به خدا گفت : لانه ي کوچکي داشتم آرامگاه خستگي ام ،سرپناه بي کسي ام، طوفان تو آن را از من گرفت. خدا گفت : ماري در راه لانه ات بود ،باد را گفتم لانه ات را خراب کند تا به تو آسيبي نرسد.
شادم از شاديت عزيز